English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6937 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slug حلزون بدون پوسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
snail حلزون با پوسته
helicoid U بشکل پوسته حلزون مارپیچ
banjo axle U پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation U پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
flaked U جرقه پوسته پوسته شدن
flaking U جرقه پوسته پوسته شدن
flake U جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate U پوسته پوسته شامه دار
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
exfoliate U پوسته پوسته شدن
scabrous U زبر پوسته پوسته
desquamate U پوسته پوسته شدن
scab U پوسته پوسته شدن
scabs U پوسته پوسته شدن
slugs U حلزون
snails U حلزون
slugged U حلزون
auditory labyrinth U حلزون شنوایی
holothurian U حلزون دریایی
cochlea U حلزون گوش
scallops U حلزون گرفتن
labyrinths U حلزون گوش
scallop U حلزون گرفتن
labyrinth U حلزون گوش
snaillike U حلزون وار
snailery U پرورشگاه حلزون
mollusk U جانور نرم تن حلزون
cockleshell U صدف حلزون دوکپهای
mollusc U جانور نرم تن حلزون
labium U لبه صدف حلزون
cockleshells U صدف حلزون دوکپهای
molluscs U جانور نرم تن حلزون
spat U بچه حلزون مرافعه
shellfish U حلزون صدف دار
slugged U مثل حلزون حرکت کردن
slug U مثل حلزون حرکت کردن
slugs U مثل حلزون حرکت کردن
winkle U جابجا کردن حلزون خوراکی
winkles U جابجا کردن حلزون خوراکی
spat U : حلزون خوراکی خیلی کوچک
soft shell U حلزون دارای صدف نرم
hard clam U حلزون دارای کفههای صدفی سخت
ray U ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
shelling U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shells U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shell U صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
littleneck clam U نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
clams U حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clam U حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
dishes U پوسته
stator U پوسته
shell U پوسته
dish U پوسته
flaky U پوسته پوسته
leprose U پوسته پوسته
film U پوسته
filmed U پوسته
crust U پوسته
flake U پوسته
shelling U پوسته
crusts U پوسته
cases U پوسته
case U پوسته
encrustations U پوسته
upper crust U پوسته
encrustation U پوسته
bushing U پوسته
mantle U پوسته
mantles U پوسته
patagium U پوسته
skins U پوسته
testa U پوسته
skinning U پوسته
skinned U پوسته
skin U پوسته
wythe U پوسته
flaking U پوسته
putamen U پوسته
shells U پوسته
flaked U پوسته
incrustation U پوسته
incrustment U پوسته
scurf U پوسته
shelly U پوسته پوسته
cryosphere U یخ پوسته
chaff U پوسته
layer U پوسته
layers U پوسته
single skinned U یک پوسته
earth crust U پوسته
sludge U پوسته یخ
cortex U پوسته
membrance U پوسته
esquillage U پوسته
membrane U پوسته
sleeve U پوسته
cortices U پوسته
cod U پوسته
sleeves U پوسته
membranes U پوسته
shuck U پوسته
crusts U پوسته زمین
pelliculate U دارای پوسته
valence shell U پوسته والانس
electron shell U پوسته الکترون
bush U پوسته داخلی
scutum U پوسته استخوانی
endocarp U پوسته هسته
energy shell U پوسته انرژی
ion sheath U پوسته یونی
earth's crust U پوسته زمین
rinded U پوسته دار
encrustation U پوسته بندی
encrustations U پوسته بندی
damp proof membrane U پوسته نمبند
subsell U زیر پوسته
sublevel U زیر پوسته
pellicular U پوسته دار
pellicle U پوسته نازک
crust U پوسته زمین
earth crust U پوسته زمین
electron sheath U پوسته الکترونی
bushes U پوسته داخلی
erratic scab U پوسته جوش
acetate film U پوسته استاتی
skin friction U مقاومت پوسته
cupola shell U پوسته کوپل
cooling shell U پوسته سردکننده
crankcase U پوسته موتور
corrugated skin U پوسته موجدار
soft skin U پوسته نرم
descaling U پوسته زدایی
outer shell U پوسته والانس
soft shell U نرم پوسته
crusty U پوسته مانند
soft shelled U نرم پوسته
rawhide U پوسته خام
rawhides U پوسته خام
skins U پوسته ریخته گی
oxide skin U پوسته اکسید
membran U پوسته دار
pods U پوسته محافظ
pod U پوسته محافظ
slough U پوسته خارجی
skin U پوسته ریخته گی
wing skin U پوسته بال
curing membrane U پوسته نگهبان
skinned U پوسته ریخته گی
skinning U پوسته ریخته گی
rind U پوسته بیرونی هرچیزی
rinds U پوسته بیرونی هرچیزی
crust of the earth U پوسته یا قشر زمین
body fit sleeve U پوسته یا غلاف مناسب
tegmen U پوسته داخلی تخم
encrustation U پوسته دار سازی
half shell mold U قالب نیم پوسته
film evaporator U تبخیر کننده پوسته
furnace shell U قشر یا پوسته کوره
encrustations U پوسته دار سازی
adapter sleeve U پوسته تطبیق دهنده
rear axle casing U پوسته محور عقب
encrust U بشکل پوسته در اوردن
gear case U پوسته جعبه دنده
encrust U با پوسته یاقشری پوشاندن
ectoclast U پوسته خارجی سلول
soft shelled U دارای پوسته تردوشکننده
front axle housing U پوسته اکسل جلو
graben U فرورفتگی در پوسته زمین
loricate U دارای پوسته محافظ
drop worm housing U پوسته حلزونی سقوطی
drum barrel U پوسته یا روکش استوانهای
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
gas case hardening U سخت گردانی پوسته گازی
lorica U پوسته سخت حافظ جانوران
soft shell U دارای پوسته ترد وشکننده
insulated bearing housing U پوسته یاطاقان عایق شده
interchangeable bearing shells U پوسته قابل تعویض یاطاقان
spaced armor U دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
proctodaeum U قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
to crust [snow] U تشکیل دادن به پوسته سخت [برف]
epicarp U پوسته خارجی قسمت نرم میوه
crankcase U محفظه کارتر پوسته میل لنگ
splinter screen U پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
andesite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
crust U پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
Recent search history Forum search
1postside
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1روی پوسته تخم مرغ قدم برداشتن چه اصطلاحی در زبان انگلیسی دارد؟
2In order to be interesting you have to be mean
2transmembrane
2transmembrane
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1leave the trial?
1free chlorine residual
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com